مسئله این جستار بررسی جایگاه محبت و دوستی، در اخلاق اجتماعی از منظر نصیرالدین طوسی است. طوسی جامعه را دارای هیأتی مجزا و مستقل از مجموعه ای از افراد می داند که دارای خصوصیاتی متفاوت از افراد است. دستیابی به سعادت مدنی یا کمال جامعه نگر که غایت سیاست مدن طوسی است، نیازمند نوعی وحدت، یگانگی و تألف است که افراد جامعه را در ارتباط با هم بسان یک شخص واحد گرداند. اشتیاق به این تألف، محبت نام دارد. طوسی محبت را به عنوان نوعی نظریه نیکی محور، در جایگاهی جامعه نگر در رشد اخلاق اجتماعی الگوسازی می کند تا آنجا که حتی عامل و یا دلیل تنوع مدینه ها نزد وی، چگونگی تألیف جامعه براساس نوع محبوب است. ذومراتب بودن محبت، براساس تنوع امر محبوب (فضیلت یا غیر آن از منافع و لذتها)، به تنوع مدینه نزد او منجر می شود. در این جستار، مطابقت نظریه محبت طوسی، با نظریه غایت گرایانه دیگرگروی و نوع دوستی سنجش شده است.