در این مدل،مدارک تاریخی منابع اقتصادی مورد نیاز نمیباشد،زیرا توضیح و شرح چگونگی تهیه منابع تحت کنترل شرکت (به عنوان مثال چه مبلغی برای منابع پرداخت شده است)بطور کلی در ارزیابی ارزش جاری بیفایده و نامربوط میباشد. اگرچه حسابداران در کشور(ج)متأسفانه به این نتیجه خواهند رسید که سود برمبنای ارزش جاری با بحث ما فاصله زیادی دارد و بنابراین، مناسبت کمتری را به عنوان مبنایی برای توزیع سود نسبت به بهای تاریخی دارد. به علاوه،باید به این نکته توجه شود که مشکلات تخصیص در حسابداری بهای تاریخی،تنها وقتی بروز میکند که منابع خریداری شده در ابتدا بصورت گروهی(یکجا)بخواهد بین دورههای مالی یا قستمتها یا محصولات تقسیم شود،درحالیکه مشکل تخصیص در حسابداری ارزش جاری متذکر شده در فوق همیشه اتفاق میافتد،حتی زمانی که تنها یک نوع منبع مورد بحث باشد، همانگونه که در فوق راجع به موجودی محصول همگن گفته شد. مشکل سوم که سود برمبنای ارزش جاری را برای استفاده در توزیع آن نسبت به بهای تاریخی کمتر مناسب میسازد،مشکل تشخیص و تأیید سطح احتمالی است که در رویداد مالی مورد انتظار ممکن است عملا صورت گیرد. نتیجهگیری نتایج این بحث در پنج مطلب زیر خلاصه میگردد: 1-ارزشیابی برمبنای بهای تاریخی،تنها روش ارزشیابی میباشد که لازمه بخشی از ساختار سیستم دفتر داری دوبل بوده،نیاز اساسی حسابداری حقوق صاحبان سرمایه است که بسیاری از تغییرات واقعی در منابع یک مؤسسه را با ارتباط دادن دادهها و ستادهها ثبت کرده،بطوری که در هر موقع ضرورت باشد ردیابی و مورد شناسایی قرار میگیرد."