زبان پر رمز و راز خاقانی تصاویر شعرش را چنان در لایه های خیال می پیچد که جز به یاری ذهن نافذ و زیباشناس نمی توان به زیرساخت های آن نفوذ کرد و اندیشه ی حکیمانه ی او مضامین شعرش را به قدری از آبشخورهای علمی و کلامی آبیاری می گرداند که جز با اندیشه ی دقیقاً آشنا به علوم و فنون مختلف نمی توان به درک و وصف آن پرداخت. این شاعر بلندآوازه گاه پرچم پزشکی برمی افرازد و گاه تاج نجوم بر سر می نهد. زمانی درع حکمت می پوشد و زمانی خوان فکرت می گسترد و بدین ترتیب به اشعارش صبغه ی علمی می بخشد. باری، طب سنتی یکی از آشکارترین و پرکاربردترین موضوعات علمی قصاید خاقانی است و او با توصیف اندیشه ها و تجربه هایش به وسیله ی مضامین طبی، اگرچه زمینه های زیبایی شعرش را فراهم آورده، اما به پیچیدگی ها و دشواری های معنایی و محتوایی آن نیز دامن زده است. نگارنده در این مقاله تنها به شرح و توضیح سه بیماری آبله، استسقا و سرسام پرداخته و کوشیده تا معانی اصطلاحی و جایگاه ادبی آن ها در محور همنشینی کلام را بررسی نماید و در باره ی تصاویر هنری خلق شده به کمک اصطلاحات طبی و انگیزه های آن ها سخن گوید و مشکلات و احیاناً ابهاماتِ ادبی پدیدآمده به وسیله ی تصاویر طبی را در حدّ میسور حل کند.