پیش از ورود آریاها به فلات ایران، طوایفی مانند عیلامیان، تپوران، کادوسیان و آماردان در نواحی مختلف آن سکونت داشتند. آریاها برای تصرف سرزمین بومیان، وارد جنگهای سخت و خونین با آنان شدند و به سبب اختلافات نژادی و ارضی و دینی با اقوام بومی، آنان را دیو، و مازنیها را دیوان مازندران نامیدند. اگرچه در متون اساطیری و حماسی دو یا سه سرزمین را مازندران می خواندند؛ اما بدون تردید تبرستان یا مازندران فعلی یکی از آنها بوده که در شاهنامه از آن به دفعات با عنوان بیشه نارون نام برده شده است. عمدهترین سبب نامگذاری اقوام بومی مازندران به دیوان، تعصبات دینی زرتشتیان بوده که هر دگرکیشی را دیو و بیدین مینامیدند. دلیلِ دیگر اطلاق دیوان بر مردم مازندران این بوده که زرتشتیان میکوشیدند تا با انتساب آنان به دیوپرستی و ساحری و جادوگری، هویت فرهنگیشان را از بین برده و نابود کردن یا برده نمودن شان را پسندیده و پذیرفته جلوه دهند، در حالی که به استناد همان متون اساطیری و حماسی نهتنها در آدمی بودن دیوان مازندران هیچگونه تردیدی نیست، بلکه از لحاظ فرهنگ و تمدن از آریاهای مهاجم بسی بافرهنگتر و متمدنتر بودهاند و آریاها بسیاری از عناصر و مظاهر فرهنگ را از دیوان مازندران آموختند که زبان، خط، خواندن و نوشتن از مهمترین آنها محسوب میشود.