حوزه ی استراتژی تحت غالبیت نظریه ی انتخاب استراتژیک بوده که بر رویکردهای عقلانی و تحلیلی قوی استوار است. در نتیجه، عاملیت بسیار زیادی به بازیگران (کنشگران) انسانی، به خصوص افرادی که به عنوان استراتژیست در نظر گرفته می شوند، نسبت داده می شود. تأثیر کنشگران گسترده بر روی استراتژی سازی نادیده گرفته شده و تاکید کم تری بر روابط بین استراتژی و سازمان صورت پذیرفته است. نظریه ی سیستم ها و پیچیدگی، منجر به بروز چالش هایی برای انجام انتخاب استراتژیک گردیده بنابراین، جستجوی تفسیرهای جایگزین ضروری است. پاسخ را می توان با بررسی اصول و مبانی هستی شناختی شیوه ی درک استراتژی دریافت.