مقدمه و هدف:مصرف بیش از حد کربوهیدرات ها به ویژه کربوهیدرات های ساده نظیر شکر منجر به افزایش احتمال ابتلاء به مقاومت به انسولین و اختلالات لیپیدی ناشی از آن می گردد. فعالیت بدنی و ورزش اثرات سودمندی بر سطوح لیپوپروتئین ها و لیپیدها دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تغذیه با محلول شکر و تمرین مقاومتی با دو حجم بر سطوح نیمرخ لیپیدی سرمی و کبدی است. مواد و روش ها: 48 سر موش صحرائی نر بالغ نژاد ویستار با میانگین وزن 58/9 ± 33/157 گرم پس از یک هفته آشناسازی به طور تصادفی به 2 گروه تغذیه با و بدون محلول شکر30 درصد تقسیم شدند. پس از گذشت 4 هفته هر یک از این گروه ها نیز به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند (در کل 6 گروه 8 تایی: کنترل سالم، حجم پایین، حجم بالا، کنترل تغذیه شده با شکر، حجم پایین تغذیه شده با شکر، حجم بالا تغذیه شده با شکر). گروه های تمرینی تحت برنامه ی تمرینی مقاومتی با استفاده از نردبان مقاومتی به مدت 3 روز در هفته و به مدت 8 هفته قرار گرفتند. حجم پایین تمرین مقاومتی شامل 2 نوبت در روز و 5 تکرار در هر نوبت در حالی که برای گروه تمرین با حجم بالا 4 نوبت و 5 تکرار در هر نوبت است. هفته اول تمرینی با بار معادل 50 درصد وزن بدن موش ها صورت گرفت و هر هفته 25 درصد بر حسب وزن بدن موش به وزن وزنه ها اضافه شد. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه گیری از خون و بافت کبدی صورت گرفت. غلظت سرمی TG، TC، HDL، LDL و غلظت کبدی TG و TC به روش آنزیماتیک با استفاده از کیت مخصوص خود اندازه گیری شد.به منظور بررسی اثر تغذیه با محلول شکر، تمرین و اثر تعاملی تغذیه و تمرین مقاومتی از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد. در صورت لزوم مقایسه بین گروهی به منظور مقایسه اثر تغذیه از آزمون تی مستقلو اثر تمرین از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. سطح معنی داری آزمون ها 05/0 ≥Pدر نظر گرفته شد. یافته ها:نتایج حاصل از آنوای دو سویه نشان می دهد که تعامل بین تمرین مقاومتی حجم پایین و محلول شکر به طور معناداری HDL سرمی را افزایش می دهد (006/0=P). تغذیه با محلول شکر به مدت 12 هفته منجر به افزایش معنادار سطوح TG سرمی در مقایسه با گروه نرمال می شود (02/0=P). همینطور نتایج نشان می دهد تمرین مقاومتی با دو حجم منجر به افزایش سطوح LDL سرمی در مقایسه با گروه های کنترل شده است (05/0>P).