پژوهش حاضر بر آن است که با تکیه بر نظریه فعالیت های روزمره، چرایی وقوع رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران را بررسی کند و از این طریق، این نظریه را در بوته ی آزمون تجربی قرار دهد. بر خلاف بیشتر پژوهش هایی که نظریه فعالیت های روزمره را در مورد قربانیان جرائم و چگونگی قربانی شدن به کار می برده اند، در پژوهش حاضر، این تئوری به منظور تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان به کار گرفته شده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. در مجموع 393 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران که در سال تحصیلی 94-1393مشغول به تحصیل بوده اند، به شیوه ی نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده و به پرسشنامه پاسخ داده اند. نتایج تحقیق بیانگر این است که بین پسران و دختران از لحاظ میزان وقوع رفتارهای انحرافی، تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که وقوع رفتاهای انحرافی در بین دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر می باشد. یافته ها همچنین نشان می دهد که متغیرهای نظریه فعالیت های روزمره به خوبی رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان را تبیین می کنند. نتایج حاصل از تحلیل های رگرسیونی نشان داده که متغیرهای این تحقیق قادر بوده است 44 درصد از تغییرات رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان را تبیین کند. از تمامی متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیونی، سه متغیر شدت پیوستگی به دوستان بزهکار، فعالیت های ساخت نیافته و حضور چهره مقتدر تأثیر معناداری بر وقوع رفتارهای انحرافی دانشجویان مورد مطالعه داشتند. در حالت کلی نتایج به دست آمده از تحقیق، گزاره های تئوری فعالیت های روزمره را مورد تأیید قرار داده و بیانگر این است که موقعیت ها نقش بسزایی در وقوع رفتارهای انحرافی دارند و همانطور که تئوری فعالیت های روزمره مطرح می کند، فعالیت های ساخت نیافته با همآلان در غیاب چهره های مقتدر منجر به وقوع رفتارهای انحرافی می شوند.