پیشگیری را می توان یکی از راهبردهای اساسی در حوزه کنترل اجتماعی بر شمرد که دربردارنده مجموعه راهکارهای مستقیم و غیر مستقیم با هدف ایجاد امکانات و موقعیتهای بازدارنده از وقوع جرم و کجروی طراحی و تدوین می شود. در ایران، هنوز فقدان سیاست گذاری جامع در این عرصه بیش از پیش احساس میشود. در نوشتار حاضر کوشش شده است تا با بهرهگیری از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، نقاط ضعف و ابهام این تحقیقات حوزه پیشگیری از جرم مورد بررسی قرار گیرد. مدیریت آسیب های اجتماعی در جامعه ایران به مراتب دشوارتر از جوامعی است که نظام ارزشی و هنجاری تفکیک شده ای دارند. زیرا ، در جوامع غیر دینی لزوما قوانین موضوعه مبتنی بر ارزش های مذهبی نیستند و لذا ناکارآمدی هنجارهای اجتماعی- از جمله قوانین-و بازیگران نقش ها به ارزش های مذهبی ارتباطی پیدا نمی کند. ولی در ایران، چون قوانین مبتنی بر ارزش های مذهبی اند و این دو از هم تفکیک نشده اند، ناکارآمدی قوانین، یک مساله ارزشی می شود. برای غلبه بر این مشکل، محققین بایستی بتوانند با بومی سازی دلالت های سیاستی نظریه های تبیین رفتارهای انحرافی، زمینه را برای مدیریت علمی پیشگیری از جرایم فراهم سازند.