با توجه به گسترش چشمگیر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان در دو دههی اخیر، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فکری ضدیت و دشمنی طالبان نسبت به شیعیان است. به همین منظور پژوهش حاضر این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که محیط اجتماعی پاکستان، استفادهی ابزاری دولتهای پاکستان از گروههای بنیادگرا و رهبران آن، همچنین مداخلهی دولتهای خارجی ،بهویژه عربستان، در ترویج وهابیت و ترکیب آن با «دیوبندیسم»، عامل ضدیت گروههای اسلامگرا ،خصوصاً طالبانیسم، با شیعیان شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که طالبانیسم جنبشی است متشکل از نیروهایی که از لحاظ فکری از خارج از مرزهای پاکستان، خصوصاً عربستان تغذیه میشوند و مکتب دیوبندیسم و وهابیت، بر رادیکالیشدن طالبان و ضدیت با شیعیان تأثیر عمیقی گذاشته است.