مدرنیته پدیدهای است که در چهارچوب اصول روشنگری به صورت فرایندی درون جوش و متناسب با شرایط تاریخی و فرهنگی اروپای غربی شکل گرفت و به تدریج دامن? آن به سایر کشورها و نظامهای فرهنگی رسوخ یافت. این مقاله به دنبال بررسی پیامدهای ورود مدرنیته به کشورهای غیر غربی در سطح روشنفکری است و در این راستا کشورهای روسیه و ایران به عنوان موارد مطالعاتی انتخاب شدهاند. استدلال نویسنده این است که ورود مدرنیته به این کشورها موجب ایجاد بحران هویت در سطح روشنفکران شد و آنها در جستجوی راهحلی برای برونرفت از این بحران، با تأثیرپذیری از روشنفکران آلمانی مخالف جنبش روشنگری غربی، به اصالت گرایی فرهنگی روی آوردند. در انجام این مطالعه از الگوی جامعهشناسی تاریخی سود برده شده است که بهترین الگو برای انجام مطالعات فرهنگی و مقایسهای است.