سیاست خارجی روسیه در ارتباط با مسایل مختلف اغلب توأم با پیچیدگی، ابهام و تعارض بوده است. پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال محوری است که علت این پیچیدگی ها و تعارض های موجود در سیاست خارجی روسیه چیست و ریشۀ آن کجاست؟ فرضیۀ پژوهش این است که تعارض در سیاست خارجی روسیه محصول بنیادهای جامعه شناختی متعارض در جامعۀ روسیه است؛ تعارض هایی که در شکل تنش های اجتماعی-فرهنگی، احزاب و گروههای سیاسی متعارض، شبکه های حامی رقیب ظاهر شده و به بازتولید رهیافت های متعارض در عرصۀ سیاست خارجی روسیه می انجامد. این پژوهش از رهیافت جامعه شناختی سود می برد که در چارچوب آن سیاست خارجی هم پیوند با سیاست های داخلی و محصول تعارض و همکاری نیروهای اجتماعی تفسیر می شود.