روسها در سند آیین نظامی، بحث جنگ سایبری و هیبریدی را پیشبینی کردهاند که در عرصه عمل ابعاد خود را نشان میدهد. از سوی دیگر، سرمایهداری برای نجات از بحرانهای خود به نظامیگری روی میآورد. بودجههای نظامی در غرب افزایش پیدا کردهاند که این مساله برای اقتصادهای بحرانزده غرب گریزگاه مهمی است. در جنگ اوکراین، تحلیل روسیه این نبود که در یک جنگ طولانی گرفتار میشود. روسیه براساس الگوی گرجستان تصور یک ضربه مستقیم و کوتاه مدت را داشت اما چنین نشد و امروز شاهد یک بلوکبندی جدید در نظام بینالملل هستیم. کشورهای غربی در این رویارویی نظامی از اوکراین حمایت میکنند و اگر این جنگ به روسیه واگذار شود نظام جهانی در مسیر تحول اساسی قرار میگیرد. بنابراین غرب از همه امکانات برای متوقف کردن روسیه بهره میگیرد. نتیجه این مطالعه نشان می دهد عامل اصلی و تعیین کننده در تاریخ مداخله های نظامی روسیه، مولفه های ژئوپلتیکی به رسمیت شناساندن منزلت بزرگ قدرتی و حفظ هژمونی روسیه در منطقه اوراسیای پساشوروی است. به لحاظ نظری میتوانیم از نظریه واقعگرایی تهاجمی به عنوان چارچوب نظری بحث استفاده کنیم، اما این نظریه کافی نیست، زیرا نقش رهبران را در تحلیل نمیگنجاند ... از این رو آن رهیافت نظری که از مجموعه مباحث ما پشتیبانی میکند، رهیافت واقعگرایی نئوکلاسیک است که همزمان مولفههای ژئوپلیتیکی و مولفههای سازهانگارانه را مورد تحلیل قرار می دهد. درگیری روسیه در اوکراین منجر به خلاء نسبی قدرت این کشور در قفقاز جنوبی شده است. در این فرصت ترکیه و غرب به دنبال پرکردن این خلاء در قفقاز جنوبی هستند. گسترش ناتو و نفوذ فزایندۀ ترکیه در این منطقه جمهوری اسلامی را در پیش برد برنامه های راهبردی خود با چالش مواجه می کند و توازن قدرت را به ضرر ایران تغییر می دهد.