شمس تبریزی از عارفان قرن هفتم هجری است که به واسطه ی تأثیر شگرفی که بر مولوی نهاد ه، همواره د ر ه د وستد اران و پژوهشگران افکار مولانا بود ه است. گذشته از زند گی اسرارآمیز شمس، برخی اعتقاد ات ّکانون توج و نگرش های عرفانی وی سبب می شود تا همچنان باب پژوهش های علمی پیرامون این شخصیت باز بماند . یکی از این نگرش ها، انتقاد گزند ه و بی پروایی است که نسبت به مشایخ صوفیه و بزرگان عالم عرفان روا د اشته است. انتقاد ات شمس بر اساس معیارهایی بود ه که یکی از مهم ترین آنها معیار متابعت است. د ر نگاه شمس ، ی بزرگانی چون بایزیدّ تبریزی، متابعت مهم ترین رکن د یند اری و بارزترین جلوه ی پیروی از حقیقت است و حت ی شمس اند ، آماج انتقاد و اعتراض کوبند ه د ر متابعت رسول نبود ه ً ج و ابن عربی، تنها بد ین د لیل که کاملا ّ حلا . قرار گرفته اند پژوهش پیش رو بر آن است تا به شیوه ی توصیفی ـ تحلیلی، نگاه انتقاد ی شمس تبریزی نسبت به سه اد ی وی را بازشناساند و نیز جایگاه ّ ف را بررسی کند و از این رهگذر ملاک های نق ّنفر از مشایخ و بزرگان تصو . برجسته ی متابعت را د ر تبیین مراحل سیر و سلوک عرفانی، با تمرکز بر اند یشه های شمس بررسی نماید