تأویل از مهمترین اصطلاحات درحوزهی علوم قرآنی وعرفان است که به حیطهی علوم بلاغی و ادبی نیز راه یافته. عرفا و باطناندیشان بسیاری برای کشف و دستیابی به مفاهیم بهویژه ، به حوزهی تفسیر و تأویل گام نهادهاند و نظریاتی در باب این دو مقوله ،بلند عرفانی تأویل ارائه کردهاند؛ از میان این عرفا، نظریات شمس و مولانا در خصوص تأویل بسیار حائز اهمّیت و درخور توجّه است. در این پژوهش که مبتنی بر روش تحلیلی ـ مقایسهای و با استفاده از منابع کتابخانهای نوشته شده است، به مقایسهی رویکرد و کاربست تأویل در مثنوی مولوی و مقالات شمس پرداخته خواهد شد. یافتههای این تحقیق حاکی از این است که شمس در خلال تأویلهای خود بطنهای جدیدی از قرآن عرضه مینماید که مطابق با گرایشهای عرفانیاش، ذوقی و منحصر بهفرد است. این امر بر نوع نگرش و تفکّر مولانا بدینگونه که در ، بسیار تأثیرگذار بوده ،مثنوی پیروی از دیدگاهها و تفکّرات تأویلی شمس بهصورت کاملاً مشهود نمایان است .مولانا مقالات را سرچشمهی بسیاری از تعالیم خود در مثنوی قرار دادهاست؛ به نحوی که آموزههای مقالات و نقش انکارناپذیرش در فربهی مفاهیم عمیق مثنوی بهوضوح دیده میشود.