امروزه مسائل محیط زیستی از چنان گستردگی و پیچیدگی برخوردارند که به ندرت کشوری را میتوان یافت که درگیر این موضوعات نباشد. بر همین اساس مشکالت زیستمحیطی نقش اساسی را در حوزه مطالعات سیاستگذاری ایفا کرده و به عنوان یکی از مسائل بدخیم مورد توجه قرار گرفتهاند. این مسائل حاکی از موضوعاتی مقاوم، پیچیده، تکراری است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است: اصول الزم برای سیاستگذاری جنگلهای شمال و داللتهای راهبردی آن چیست؟ با کاربست نظریه مسائل بدخیم ریتل و وبر و حکمرانی جنگل و استفاده ازروش تحقیق توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ آن هستیم. مسائل سیاستی ناشی از تعامل محیط داخلی و خارجی و بر اساس مشارکت همگانی در دستور کار سیاستگذاری جنگل قرار میگیرند. اصول راهبردی چنین سیاستگذاری برای ایران باید با رهیافت همکاریجویانه در مواجه با مسائل بدخیم و با رویکرد حکمرانی جنگل )دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی و سازمانهای محلی( باشد.