قرن دوازدهم و سیزدهم هجری قمری به دلیل برخی انحرافات عقیدتی، درگیری های مذهبی و ظهور فرقه های جدید از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. حکیم ملاهادی سبزواری با بررسی و شرح حکمت متعالیه صدرالمتالهین شیرازی توانست طالبان معرفت را جذب نموده و مسیر تعالی را روشنگری کند. وی نسبت به اوضاع جهان اسلام بی تفاوت نبود و اختلافات فرقه ای و فرقه های نوظهور را یکی از خطرات مهم برای مسلمانان دانسته و نسبت به این خطر هشدار می دهد. اگر چه می توان حکیم سبزواری را یکی از بهترین شارحان حکمت متعالیه قلمداد نمود، ولی درباره مؤسس مکتبی جدید بودنش اختلافاتی وجود دارد. ملاصدرا که ترکیب ماده و صورت را «ترکیب اتحادی» می داند، مورد مخالفت حکیم سبزواری قرار می گیرد. وی در گامی فراتر، از دیدگاه ملاصدرا صرف نظر کرده و دیدگاه حکمای قبل او یعنی «ترکیب انضمامی» را بر می گزیند که نوع ترکیبی را گویند که هر یک از اجزای آن از لحاظ وجودی غیر مستقل بوده و اتحاد آن ها بالضمیمه باشد. نیز، بر خلاف دیدگاه هر یک از ابن سینا که حدوث را در عالم بدون تاثیر می داند، میرداماد که به حدوث دهری عالم معتقد است و صدرالمتالهین که به حدوث تدریجی اعتقاد دارد، دیدگاه دیگری بیان می کند که «حدوث اسمی» نامیده می شود که برخی معتقدند این دیدگاه را از ابن عربی استفاده نمود. اثر حاضر در تلاش است با محوریت آثار حکیم سبزواری دیدگاه های وی را موضوعات مختلف بررسی نماید.