جهان شناسی یکی از بحث هایی است که در نگرش های مختلف به آن توجه می شود. در جهان شناسی به مباحثی همچون چگونگی پیدایش جهان، محدوده و انواع آن، ارتباط انواع موجودات با یکدیگر و غیر اینها پرداخته می شود. به عنوان نمونه یکی از مهمترین اختلافات برخی مکاتب فکری با یکدیگر در این است که آیا محدودۀ هستی به همین جهان مادی ختم می شود و یا اینکه فراتر از این جهان، عوالمی وجود دارد. برخی مکتب های مادی با ردّ وجود عوالم دیگر، هستی را به همین دنیای مادی محدود می دانند. در مقابل، نگرش های گوناگون دیگری در جهان با اثبات جهان غیر مادی به زوایای آن پرداخته اند. اندیشمندان مسلمان از ابتدا تا کنون با استناد به آیات و روایات قطعی و همچنین دلائل عقلی متنوع به وجود عوالم دیگری ورای این جهان خاکی اشاره کرده اند. ابن سینا به عنوان تدوین کننده رسمی فلسفۀ مشاء در حوزۀ اسلام با محور قرار دادن «وجود» در هستی شناسی خود، مباحثی را درباره عوالم موجود در هستی ارائه کرد. سهروردی با پیروی از اندیشمندان گذشته فکر سلسلۀ مراتب وجود را حفظ کرد ولی چاچوب هستی شناسی ابن سینا را از «وجود» به «نور» تبدیل نمود. وی بر اساس نظام نوری خود، به نظام هماهنگی از عوالم اشاره و برخی دیدگاه های جدید خود را به آن افزود.