چکیده: یکی از مسائل مهمی که اندیشمندان ادیان مختلف را به خود مشغول ساخته، چگونگی نگرش به منابع دینی است. به این صورت که آیا جایگاهی برای اندیشه و خرد ورزی در کنار شریعت وجود دارد و یا اینکه باید به همان مباحث عقلی داخل دین اکتفا کرد. این موضوع، باعث اختلافات فرق و مذاهب مختلف گردیده است. در دین اسلام برخی به نام نص گرایی و یا اخباری گری به تمسک نصوص دینی صرف پرداخته و راه تفریط در عقل را پیش گرفتند و برخی به نام عقل گرایی راه افراط در آن را به کار بستند که هر یک از آنها با اشکالات اساسی مواجه هستند. درباره تعامل عقل ودین بزرگانی همچون ابوعلی سینا، ابن رشد به ابراز نظر پرداخته و با گسترش فلسفه مشاء، مبانی عدم تعارض عقل ودین مورد توجه قرارگرفت. ابن رشد یکی از اندیشمندان مسلمان است که در حوزه اندلس در قرون وسطی به عنوان شارح کتاب های ارسطو، به پرورش تعامل عقل و دین پرداخته و الگویی برای اروپا گردید. آن چه از این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی نگارش می شود نتیجه گرفته می شود که ابن رشد با اشاره به نصوص دینی از کتاب و سنت، به ضرورت خردورزی در متون دینی توجه کرده و آن را ضروری می داند. به عنوان نمونه وی به مواردی هم چون تاویل با عقل آدمی اشاره دارد. البته تاویل در مباحث دینی باید با درایت انجام شده و ملاک های اصلی توجه شود. در این پژوهش تلاش شده به نکات قابل توجهی از ابن رشد در این باره اشاره شود.