موضوع مورد بررسی در این مقاله مسئله رسیدن به معرفت النفس و آشنایی با خداجوئی فطری در انسان است. اگر آدمی به ادراکی درباره شناخت خویش برسد بهتر میتواند با فطرت توحیدی که از آغاز آفرینش، خداوند در درون او نهاده، خالق خویش را بشناسد و از این رهگذر به شناختی درباره خویشتن و خالق و جهان پیرامون خود به دست آورد با این شناخت است که می تواند سعادت و شقاوت را تشخیص دهند و با عقل و اختیار خود که خداوند به او عطا فرموده یکی از این دو را انتخاب کند و سرنوشت خود را رقم بزند. بحث درباره خودشناسی و خداشناسی فطری قدمتی به بلندای عمر انسان دارد هر انسانی در طول تاریخ احساس نیاز به شناختن خود واقعی و شناختن خالق خویش پیدا میکند و خواهان این است که بداند از کجا آمده برای چه آمده چه کسی او را آورده و در نهایت به کجا می رود؟ در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی رسیدن به حق تعالی از طریق معرفت نفس و پرورش قوای آن مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.