1403/10/01
عباس بخشنده بالی

عباس بخشنده بالی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: 7307- 0087- 0003- 0000
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده الهیات و معارف اسلامی علامه حسن زاده آملی (ره)
نشانی: بابلسر- دانشگاه مازندران
تلفن: 011-35302612

مشخصات پژوهش

عنوان
ازخودبیگانگی، موقعیت های شناختی و تغییر آگاهانه؛ بررسی دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
ابن عربی، ملاصدرا، ازخودبیگانگی، حقیقت انسان، معرفت شناسی
سال 1400
پژوهشگران مرضیه تیموری(دانشجو)، مهران رضائی(استاد مشاور)، عباس بخشنده بالی(استاد راهنما)

چکیده

انسان از دیدگاه عرفان و فلسفه، دارای حقیقتی اصیل و هویتی واقعی می باشد که حرکت در مسیر خلاف آن، به غفلت و فراموشی آن حقیقت، می انجامد که به اصطلاح معاصر گفته می شود، این انسان دچار ازخودبیگانگی شده است. ابن عربی، حقیقت آدمی را به همان صورت الهی و قلبش می داند و انسان ازخودبیگانه معادل اصطلاح" انسان الحیوان" در عرفان نظری ابن عربی می باشد؛ یعنی کسی که با وادی معرفت و سیر و سلوک عرفانی بیگانه است و از مقام و منزلت قلبش غفلت کند و جایگاه و قابلیت آن را نشناسد. او معتقد است که تنها راه نجات و درمان ازخودبیگانگی، تقویت موقعیت شناختیِ کشف و شهود از طریق انجام راهکارهای عملی می باشد که عبارتند از: تغییر آگاهانه ای که با شناخت قلب، جایگاه و قابلیت آن شکل میگیرد و گام دوم، انجام کارهایی است که موجب زدودن تیرگی و زنگار از قلب و تقویت صفای باطن می شود. ملاصدرا بر مبنای تعریف انسان به حیوان ناطق، حقیقت و ارزش انسان را به قوای عقلیِ نفس ناطقه می داند و مرتبه ی هر انسانی را بر اساس شدت وجود و قوت مدرکات می سنجد. از دیدگاه او انسان ازخودبیگانه، کسی است که در پایین ترین مرحله از ادراک و آگاهی قرار دارد و وابستگی و انس شدیدی به محسوسات و طبیعیات دارد و قوای غضبانی و شهوانی در نفس او قویتر و پررنگتر از قوای عقلانی او فعال هستند. او معتقد است درد انسان ازخودبیگانه درد ناآگاهی و عدم معرفت و شناخت لازم است که برای درمان آن باید با تقویت دو قوه ی عقل عملی و عقل نظری، شعاع آگاهی و ادراک را گسترده تر و والاتر کرد. این تحقیق با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی آرای این دو اندیشمند را باهم مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده که اگرچه ملاصدرا علاوه بر قواعد عقلی از کشف و شهود عرفانی نیز بهره برده است و با ابن عربی در مباحث علم النفس، اشتراکاتی دارد اما از جهت عقلانیت و استدلال در کلام، شیوه بیان، نحوه ی تبیین و میزان توجه به جنبه های عملی، اختلافات آشکار دارند.