تحلیل ساختاری-زبان شناختی، یکی از نخستین رویکردهای نقد نو، با بکارگیری دادههای علم زبان شناسی و بدون درنظرگرفتن عناصر فرامتن، به مطالعه متن میپردازد. چنین رویکردی در ابتدا در تحلیلهای صورتگرایان روس به خصوص یاکوبسن و پس از آن درمطالعات ساختارگرایان بکارگرفتهشد. به زعم پیروان نقد ادبی ساختارگرا، متن ادبی قبل از هر چیز، مجموعهای از پدیدههای ویژهی زبانی است که آن را از دیگر متون باز میشناساند. این تمایز در همهی سطوح ساختاری متن قابل رویت است. جستار حاضر بر آنست تا با استناد به نظریههای یاکوبسن، به بررسی شعر «دود میخیزد» سرودهی سهراب سپهری، شاعر پارسی که اشعار او بازتابی از مؤلفههای مکتب رمانتیسم است، بپردازد. بر اساس روش یاکوبسن در نقد ساختارگرایی، توصیف عناصر ساختاری شعر در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی صورت میگیرد. این خوانش موشکافانه ما را به دریافت شبکه معنایی پنهان شعر رهنمون میکند. در واقع، هدف از این بررسی پاسخ به سؤالاتی است نظیر اینکه چگونه کار کردهای زبانی در قالب هندسی شعر در انتقال مفاهیم تاثیرگذار هستند و چگونه نظام کلمات حاکم بر ساختارهای ظاهری شعر حاوی مفاهیم عمیق مرتبط با فضا و درونمایه اصلی شعر هستند. مطالعهی عناصر آوایی، دستوری و واژگانی-معنایی نشان میدهد که لایه های پنهانی معنایی در ارتباط تنگاتنگ با صورت شعر هستند که در زیبایی آفرینی نیز نقش آفرین می باشند.