انتخاب هایی که هر فرد در زندگی خویش انجام می دهد به عنوان یکی از مهمترین مباحثی است که با آن در طول عمر خود با آن روبرو می شود و انتخاب رشته یکی از مهمترین این چالش ها است، در واقع هر ساله طیف زیادی از دانشجویان با انتخاب های خود وارد دانشگاه می شوند که طیفی از این انتخاب ها اشتباه و بسیاری از فراگیران نیز از انتخاب و ادامه تحصیل در رشته های انتخابی یا منصرف و یا تغییر رشته می دهند که رشته علوم تربیتی نیز با چنین چالشی روبرو است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بازنمایی تجربه زیسته دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی دانشگاه مازندران در ارتباط با پدیده انتخاب رشته صورت پذیرفت، این پژوهش به لحاظ روش شناختی، در دامنه ی مطالعات کیفی از نوع پژوهش پدیدارشناسی قرار می گیرد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های علوم تربیتی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد و به منظور اجرای تحلیل موضوعی و به منظور دست یابی به تجربه زیسته ی دانشجویان در ارتباط با پدیده انتخاب رشته، مصاحبه نیمه ساختاری اجرا شد، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها هفت محور شامل 1- عوامل مرتبط با دانشگاه؛ 2- عوامل فردی؛ 3- عوامل علمی؛ 4- عوامل خانوادگی؛ 5- عوامل اقتصادی؛ 6- عوامل اجتماعی و فرهنگی و 7- عوامل مرتبط با رشته، به عنوان دلایل دانشجویان برای ادامه تحصیل در دوره تحصیلات تکمیلی رشته های علوم تربیتی مشخص نمود و به صورت کلی هفت مقوله محوری دارای 36 مقوله انتخابی بودند. همچنین دانشجویان نظرات خویش را در ارتباط با وضعیت کنونی رشته علوم تربیتی بیان نمودند که بیشترین تاکید بر وضعیت اشتغال می باشد، همچنین در یک نتیجه گیری کلی قابل ذکر است که همه فراگیران باید بر اساس توانایی ها، ویژگی ها و چشم انداز نسبت به آینده توجه ویژه ای به انتخاب رشته و چگونگی آن داشته باشند.
