1403/02/08
مرتضی محسنی

مرتضی محسنی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکدۀ ادبیّات و زبان‌های خارجی
نشانی:
تلفن: 01135303110

مشخصات پژوهش

عنوان
تصویرشناسی «بیگانه» در شاهنامه با تکیه بر کلیشه پردازی
نوع پژوهش
مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها
تصویرشناسی؛ شاهنامه؛ دیگری؛ بیگانه؛ کلیشه
سال 1395
مجله پژوهش هاي ادبيات تطبيقي
شناسه DOI
پژوهشگران مرتضی محسنی ، علی ابوالحسنی ، صدیقه تقوی سیاه رودکلایی

چکیده

«تصویرشناسی» یک نظریه ادبی است که در حوزه ادبیات تطبیقی قرار دارد. ژان ماری کاره را باید نخستین تصویرگر در حوزه ادبیات تطبیقی دانست. بعد از او تصویرگرانی دیگر نظریه او را تکمیل کردند و مؤلفه­های تصویرشناسی را در شش مورد کلیشه، الگوی قالبی، پیش­داوری، تصویر، سمبل و افسانه معرفی کردند. در این مقاله تصویر بیگانگان در شاهنامه فردوسی از منظر کلیشه پردازی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. کلیشه (عقیده عمومی) مفهومی است که نخستین بار واتر لیپ من آمریکایی آن را برای بیان عقاید عمومی در میان یک قوم و یا فرهنگ به کار برد. با عنایت به این که شاهنامه اثری حماسی است و در دفاع از فرهنگ ملّی ایرانیان سروده شده است و همچنین در تعارض با فرهنگ بیگانگان است، به نظر می­رسد نظریه تصویرشناسی در درک بهتر چگونگی رفتار ایرانیان با بیگانگان کمک شایانی کند. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که بازتاب بیگانگان در شاهنامه به صورت کلیشه­پردازی شامل 13/58% از کل 43 مورد شخصیت بیگانه ای که در این پژوهش بررسی شده است را شامل می­شود. بر این اساس شخصیت­های بیگانه در شاهنامه با توجه به مبحث کلیشه در تصویرشناسی به سه دسته قابل تقسیم است: الف. شخصیت­های بیگانه­ای که با پیوند زناشویی با ایران ارتباط برقرارمی کنند؛ ب. شخصیت­هایی که به قصد تحمیل قدرت و یا گرفتن باژ و ساو به ایران حمله می کنند؛ ج. استفاده از قدرت پهلوان ایرانی در کشور بیگانه که باز در این مرحله، بیشترین ارتباط از طریق برقراری پیوند زناشویی صورت می­گیرد. فردوسی دلیل و پیامد این ارتباطات را به صورتی ناخوشایند تصویر می­کند.