زیورآلات معاصر هند؛ با قدمتی کهن، همچون یک فرهنگ لغت گسترده با مفاهیم بسیار، همواره فراتر از تزئین بدن به شمار آمدهاند. آنها، بهعنوان رسانهای از سنت، هویت تاریخی، فرهنگ غنی و تغییراتی که در ادوار مختلف تمدن هند ایجاد شده، صحبت میکنند. امروزه آنچه در جامعهای همانند هند میتواند بیش از همه، توجه هر بینندهای را به خود جلب کند، حضور همزمان فرهنگهای مختلف است که هرگز از هند حذف نمیشوند، بلکه نوعی امتداد در بطن تحولات و تغییرات تاریخی ـ فرهنگی هند وجود دارد که به بهترین وجه در زیورآلات معاصر تبلور یافته است. در این پژوهش برآنیم تا با استناد به رویکرد گفتگومندی باختین (روشی برای مطالعه آثار هنری) بپردازیم و پاسخ این پرسش را بدهیم: چگونه گفتگومندی در دریافت مفهوم زیورآلات معاصر هند بروز پیدا کرده است؟ هدف، پیبردن به نحوه شکلگیری و تحلیل آنها با توجه به مفاهیم اساسی گفتگومندی است؛ زیرا به عقیده باختین، گفتگومندی روش خاصِ نگریستن به جهان است. با توجه به اینکه جلوههای معنا در زیورآلات معاصر هند، ممکن است به شکلی نهفته وجود داشته باشد، درک آنها با توجه به زمینهای در دل فرهنگ دیگر و درنتیجه گفتگومندی امکانپذیر شده است. یافتهها، به روش توصیفی ـ تحلیل محتوا انجام شدهاند که بیان میکنند، با توجه به انواع گفتار و چندصدایی در شکلگیری زیورآلات، هنرمند معاصر، یکبار بهعنوان خالق با مخاطبی برتر وارد گفتگو شده و بار دیگر، خود بهعنوان مخاطب از بیرون به متن شکل میدهد و با «دیگری» ارتباط برقرار میکند. یعنی این آثار، مسیری یکطرفه از هنرمند به سمت مخاطب نیست. بلکه بهعنوان یک رسانه مادی عمل میکند؛ که به گفتگو، شکل هنری ملموس میبخشد و به آن امکان میدهد تا در جامعه بهعنوان یک کنش گفتاری بین خود و دیگری یا بین هنرمند و مخاطب در گردش باشد. آنچه در این بین مبادله میشود معنایی دارد و معنا واقعیت گفتگوست و خصلتی پاسخگرانه دارد؛ این معنا فقط با وساطت نشانهای اتفاق میافتد که بهعنوان «دیگری» از بیرون به متن زیورآلات وارد شود. با توجه به این رویکرد، هیچ گفتار اول و آخری در زیورآلات حضور ندارد و معنای بهدستآمده نسبی و بیپایان است. درنهایت ما بهعنوان مخاطب، در زمان و مکان شخصی خود به این آثار مینگریم بهظاهر هنرمندی هندی در سال ۲۰۲۰ خلق کرده است؛ بنابراین، در باطن خود، بهطور کامل متعلق به هنرمند نیست، و همواره به گذشته و مبادی خود بازمیگردد.