هدف از این تحقیق حاضر طراحی مدل ارتباط تفکر استراتژیک با ظرفیت تغییر سازمانی مدیران ورزش استان مازندران است می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده که به صورت پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی مدیران و معاونین اداره کل وادارات ورزش و جوانان، نائب رییسان ودبیران هیئت های ورزشی فعال استان مازندران بودند، تعداد کل آنها برابر با 193 نفربود. به علت محدودبودن تعداد جامعه آماری از روش نمونه گیری تمام شمار برای مطالعه استفاده گردید. بدین صورت که تعداد 193پرسشنامه توزیع گردید و تعداد 148 پرسشنامه صحیح برای ارزیابی اهداف مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه حاضر تلفیق دو پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک لیدکا (1998) و پرسشنامه ظرفیت تغییر سازمانی جاج (2005) می باشد و براساس مقیاس لیکرت مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه ها توسط استاد راهنما و مشاور مورد تأیید قرار گرفت. از طریق آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه تفکر استراتژیک 816/0 و پرسشنامه ظرفیت تغییر سازمانی جاج 875/0 بدست آمد. برای تعیین روایی سازه پرسشنامه تفکر استراتژیک و پیچیدگی ساختار سازمانی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی نیز از تحلیل مسیر استفاده شد. تمامی تحلیل های فوق با بهره گیری از نرم افزارهای pls2 و اس پی اس اس انجام گرفت. نتایج نشان داد که پرسشنامه تفکر استراتژیک دارای روایی سازه مناسبی در جامعه هدف است (564/0). همچنین پرسشنامه ظرفیت تغییر سازمانی دارای روایی سازه مناسبی در جامعه هدف است (649/0). همین طور نتایج بررسی آمار استنباطی نشان داد بین تفکر استراتژیک با ظرفیت تغییر سازمانی مدیران ادارات ورزش و جوانان استان مازندران ارتباط معنی داری وجود دارد که ضریب مسیر آن 313/0 می باشد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که هر دو پرسشنامه تفکر استراتژیک و ظرفیت تغییر سازمانی دارای روایی مناسب در بین مدیران اداره کل ورزش و جوانان استان مازندران است و نیز بین تفکر استراتژیک بر ظرفیت تغییر سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. مدیران ورزش استان مازندران باید استراتژی سازمان را بشناسند و مورد توجه قرار دهند و هرچه از استراتژی های صریح و مطلوب استفاده گردد میزان تعاملات درونی سازمان و ظرفیت تغییر سازمانی بیشتر خواهد بود.
