هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط تفکر استراتژیک با ظرفیت تغییر سازمانی مدیران ورزش استان مازندران بود. روششناسی: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده که به صورت پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل، کلیه مدیران اداره کل و ادارات ورزش و جوانان، روسای هیات، نائب رئیسان و دبیران هیئتهای ورزشی استان مازندران به تعداد 193 نفر بود؛ به علت محدود بودن جامعه آماری از روش نمونهگیری تمام شمار استفاده گردید؛ برای گردآوری دادههای پژوهش از دو پرسشنامه تفکر استراتژیک لیدکا )1998 )و ظرفیت تغییر سازمانی جاج )2005 )استفاده شد. روایی پرسشنامهها توسط 10 نفر از اساتید حوزه مدیریت ورزشی مورد تأیید قرار گرفت؛ همچنین پایایی پرسشنامه تفکر استراتژیک )81/0=α )و پرسشنامه ظرفیت تغییر سازمانی )87/0=α )به دست آمد. برای روایی سازه پرسشنامهها از تحلیل عاملی تأییدی و برای برازش مدل پیشنهادی نیز از مدلسازی معادالت ساختاری استفاده شد. یافتهها: ضریب استاندارد مسیر تأثیر تفکر استراتژیک روی ظرفیت تغییر سازمانی 313/0 بود که مقدار آماره تی به دست آمده )906/2 )است؛ این بدان معنی است که متغیر تفکر استراتژیک روی ظرفیت تغییر سازمانی تأثیر معنیداری دارد. نتیجهگیری: با توجه به اهمیت تفکر استراتژیک و ظرفیت تغییر سازمانی در سطوح مختلف سازمان، پیشنهاد میشود، دورههایی برای افزایش آگاهی مدیران از اثرات تفکرات استراتژیک برگزار شود تا با شناخت بهتر مولفههای تفکر استراتژیک و درک ارتباط آنها با ظرفیت تغییر سازمان تصمیمات بهتری در مقابل تغییرات محیطی بگیرند.