آیین دادرسی مدنی، مهمترین وسیله برای حفظ حقوق طرفین دعوا است. بطوری که فرض بر آن است با رعایت آن در نهایت اجرای عدالت نیز مهیا می گردد . با آنکه در جدال دو نظریه فصل خصومت و کشف حقیقت به عنوان رسالت دادرس، گرایش بدان است که کشف حقیقت و تحقق عدالت برای کشف حقیقت فراهم گردد لیکن در عمل مقررات دادرسی مدنی بیشتر منجر به فصل خصومت می شود. یکی از موضوعات مهم در این راستا، رسیدگی غیابی می باشد که به رای غیابی ختم می گردد و مقنن برای محکوم علیه غایب، حق واخواهی و اعتراض به رأی قائل شد تا فرصت دوباره ای برای دفاع از حقوق خود را بیابد. وانگهی در برابر این اقدام، حقوقی نیز متقابلاً برای واخوانده در کنار تکالیف او قابل پیش بینی است. از این جهت در کتاب پیش رو درصدد دسته بندی و شناسایی حقوق و تکالیف واخوانده یا همان خواهان ابتدایی در برابر حقوق واخواه یا خوانده اولیه می باشیم تا روشن گردد پس از واخواهی، این تنها واخواه نیست که نیاز به فرصت دفاع از حقوق خود را دارد، بلکه واخوانده نیز دارای حقوق و مقدم بر آن تکالیفی می باشد که توجه به آن ضروری است.