1403/02/18
نورالدین شریفی

نورالدین شریفی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم اقتصادی و اداری
نشانی:
تلفن: 35302550

مشخصات پژوهش

عنوان
اثر محرک مالی بر تولید ناخالص داخلی ایران: رهیافت داده- ستانده نیمه بسته جدید
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
تولید ناخالص داخلی، داده-ستانده نیمه بسته، فیلتر کالمن
سال 1401
پژوهشگران علیرضا پور فرج(استاد راهنما)، نورالدین شریفی(استاد مشاور)، زینب یزدانی چراتی(دانشجو)

چکیده

چکیده اهمیت مصارف خانوار در ایجاد تقاضا برای محصولات داخلی سبب می شود تا عوامل موثر بر آن در برقراری محرک های مالی مورد توجه قرار گیرد. نظریه های مختلفی در خصوص مصرف خانوار ارایه شده است. براساس نظریه مصرف کینز، مصرف خانوار صرفاً تابعی از درآمد جاری خانوار است.، اما مطابق با نظریه های جدیدتر همچون نظریه های درآمد نسبی ، درآمد دائمی و آندو-مودیگیلیانی، مصرف خانوار علاوه بر درآمد جاری تابع متغیرهایی نظیر سطح مصرف گذشته، درآمد انتظاری و .... نیز می‎باشد. الگوی داده- ستانده متعارف (باز) صرفاً تعامل میان واحدهای تولیدی را در نظر می گیرد و مصرف خانوار را برون زا فرض می کند. میازاوا (1976) مدل داده- ستانده بسته را معرفی و با درون زا فرض کردن مصرف خانوار، ارتباط میان بخش تولید و خانوار را لحاظ نمود. بدین ترتیب در چارچوب مدل میازاوا، مضاف علاوه بر بر اثرات مستقیم و غیرمستقیم بخش های تولیدی، اثرات القایی درآمد و مصرف نیز ایجاد می شود. مدل داده- ستانده بسته در بسیاری از مطالعات برای بررسی ارتباط بین بخش خانوار و بخش تولید مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجایی که این مدل، مصرف جاری خانوار را تنها وابسته به درآمد جاری آنها می داند، ارتباط بین بخش خانوار و بخش تولید را بیش از حد برآورد می کند که این امر منجر به تورش رو به بالای برآورد تولید ناخالص داخلی می‌شود. برای رفع این مشکل، چن و همکاران برای اولین بار در سال 2016 روش جدیدی برای لحاظ کردن بخش خانوار در مدل داده-‎ ستانده پیشنهاد نمودند که می‌تواند مدل داده- ستانده را با سایرتئوری‎های مصرف هم تطبیق دهد. رساله حاضر با استفاده از جدول داده- ستانده سال 1395 بانک مرکزی ایران، به مقایسه نتایج حاصل از بررسی اثر محرک مالی بر تولید ناخالص داخلی ایران با استفاده از دو مدل میازاوا(1976) و مدل چن و همکاران(2016) می پردازد. در این راستا، ابتدا ضرایب مصرف درون زا برای 12 گروه کالایی با استفاده از مدل فیلتر کالمن برآورد می گردد. سپس، این ضرایب برای ساخت مدل داده- ستانده نیمه بسته با مصرف نیمه درون‎زا مورد استفاده قرار می گیرد. سرانجام، ضریب مصرف درون‎زای تخمینی هر دسته از کالاها از طریق ماتریس رابط به ضریب مصرف درون‎زای بخش‎های داده- ‎ستانده تبدیل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که ضرایب ارزش افزوده مدل نیمه بسته با مصرف نیمه درون‎زا نسبت به ضرایب مدل بسته با مصرف کاملا درون‎زا، کوچکتر و نتایج حاصل از آن به واقعیت نزدیک‎تر است. واژه های کلیدی: تولید ناخالص داخلی، داده-ستانده نیمه بسته، فیلتر کالمن طبقه بندی:JEL C23,C11,E67