در ادبیات معاصر عرب، شاعران بزرگی در حوزه سرایش اشعار سیاسی، نام خود را در بر تارک ادب عربی ماندگار کرده اند که یکی از برجستگان آن ها مظفر النواب، شاعر شیعه و چپ گرای عراقی است؛ او که سال های متمادی عمر و شعر خود را در راه محقق نمودن آمال سیاسی و مبارزاتی خود به کار گرفته است و هزینه های هنگفت چنین اقدامی را در زندگی خود، به شکلی کامل و با پذیرش رنج های زندان، شکنجه و تعقیب، و سال ها تحمل تبعید، غربت و دوری از وطن و آشنایان خود پرداخته است. مظفر النواب به عنوان یک شاعر نوگرای معاصر، از پدیده های مختلف زبانی در غنی سازی متون شعری خود استفاده کرده است که از جمله این ها پدیده های زبانی تضاد و ترادف است، این مقاله با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی درصدد بررسی این دو در شعر نواب است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نواب گاه در بکارگیری این دو پدیده زبانی، تجانس میان کلمات از حیث نوع واژگان را رعایت کرده و گاه این تجانس را برهم می زند، چنان که بسامد به کارگیری تضاد و ترادف در واژگان متجانس بیشتر از کلمات نامتجانس، و در میان واژگان متجانس اسمی بیشتر از متجانس های فعلی است، علاوه بر این، نواب در کنار تضاد و ترادف از دیگر محسنات بیانی و بدیعی در شعر خود بهره می گیرد تا از رهگذر آن ها، بر جنبه ادبی متون شعری خود افزوده و از این ها در جهت تقویت موسیقی معنوی اشعارش استفاده نماید.