با فروپاشی سلسلۀ ساسانیان جامعه ایران در ابعاد مختلف دچار تحول و دگرگونی شد، هویت ایرانی نیز از این تحولات بی بهره نماند. با توجه به تغییر در عناصر هویتی، ایرانیان دچار بحران هویت شده و تلاش برای برون رفت از این بحران را آغاز نمودند. پاسخهایی که از جانب ایرانیان در مواجهه با بحران پیش آمده ارائه شده است را می توان در سه محور«ایران گرایی»، «اسلام گرایی» و «ایران- اسلام گرایی» جای داد. پرسش ما در این جستار اینکه از میان حکومت های ایرانی دوران پس از اسلام، حکومت آل بویه چه رویکردی را از منظر هویتی اتخاد کرد و علائم و نشانه های آن کدام است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد، حکومت آل بویه از منظر هویتی در جرگه ایران- اسلام گرایان قرار می گیرد. دسته ای به لحاظ نگرش و عملکرد هم عناصری از اقوام تازه وارد را پذیرفتند و هم به گذشته خود می بالیدند و خود را با اتّکا به هر دو عنصر ایرانیّت و اسلامیّت معرفی می کردند. از علائم و نشانه های آن می توان به اهتمام حکام بویهی در ترویج و توسعه آداب و شعائر دین اسلام (مذهب شیعه) و در عین حال توجه ویژه به آداب و شعائر ایرانی اشاره کرد. روش انجام این تحقیق در سطح داده شناسی، روشِ تحقیق اَسنادی تاریخی و کتابخانه ای است و در سطح ارزیابی داده ها و تجزیه و تحلیل آنها، با مدل توصیفی- تحلیلی می باشد.