سقوط حکومت صفویه به سال 1135 ه. ق به واسطه شورشی در شرق کشور، محصول علل و عوامل چندی است که یکی از آنها به عملکرد نظامی حکومت صفوی درقبال شورش افاغنه بر می گردد. هرچند دولت صفوی طی سال های1120تا1135ه.ق، اقدامات قابل توجهی درعرصه نظامی برای مقابله باشورش افاغنه به عمل آورد، اما توفیقی حاصل نکرد. پاسخ به چرایی ناکامی در حوزه ی نظامی و تحلیل عوامل خنثی کننده و یا کم اثرکننده ی مدیریتی، اجتماعی و سیاسی این اقدامات، مهمترین دغدغه های این پژوهش است. برای یافتن علل وعوامل حقیقی بروز چنین شرایطی، اقدامات نظامی انجام شده در مهار این بحران و موانع و کاستی ها و نارسایی های موجود بررسی گردید. در مجموع عواملی چون غفلتها، سستی ها، وقت کشی ها، سوء مدیریت نیروها و عوامل مرکزی، ضعف فرماندهی و ضعف اطلاعاتی و نبود انگیزه مقاومت و جنگ، شورشیان افغان را پیروز نهایی این کشاکش هاقرارداد. البته نقش عوامل ساختاری، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی دوره سلاطین پیشین که بطور مستقیم و غیرمستقیم نیروی نظامی را تضعیف می کرد، غیرقابل انکاراست. روش این پژوهش روش گردآوری اطلاعات، ارزیابی داده ها و تجزیه و تحلیل آنها، با مدل توصیفی- تحلیلی می باشد.