مکتب اصفهان، مکتبی سراسر پر از معانی و مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و الهام گرفته شده ازدیدگاههای عمیق تفکر الوهی و دارای پس زمینه فکری عمیق دانشمندانی که معماری و شهر سازی را وسیله ای جهت تجلی آرمانهای بلند نگرانه و غایت مطلوب انسان یعنی تعالی ذهن و روح و رسیدن به آرمان شهر و بهشت زمینی بود. این مکتب متاخر که تولد آن در تفکر، فلسفه، معماری و دیگر شئون معنوی آن همزمان با ظهور سلسله صفوی و اوج گرفتن مذهب تشیع میباشد و ناگزیر به پذیرش این مهم میباشیم که این دوگانه دارای هویت و ریشه مشترک بوده که همانا اسلام شیعی و هویت عرفانی و سلوک الی الله است. از این رو این رو این پژوهش در نظر دارد، تأثیر ایدئولوژی اسلامی_شیعی در شکلگیری و اعتلای مکتب شهرسازی_معماری اصفهان عصر صفوی را مورد واکاوی قرار دهد و با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که ایدئولوژی اسلامی_شیعی چه تاثیری در شکلگیری و اعتلای مکتب شهرسازی_معماری اصفهان عصر صفوی داشته است؟ یافته های پژوهش نشان میدهد که اعتقادات و ارزشهای حاکم بر جامعه، همواره بر هنر و معماری دوران مؤثر بوده است. در دورهای که مکتب اصفهان به مدد اندیشهی بزرگان و نفوذ بیسابقه تفکر شیعی به بالندگی رسید؛ بستری برای رشد و امتزاج جریانهای فکری مبتنی بر تفکر شیعی فراهم آمد. از مجموع دیدگاههای مطرح در این دوره، سه جریان فکری شاخص قابل درک است که به واسطه همپوشانی، شرایط بیسابقه فلسفی دوران را شکل میدادند. این شرایط به بروز نوآوریهایی در معماری منجر شد و آخرین بارقه های این تشعشع را با غروب و افول سلسله صفوی شاهد هستیم و ساخت مدرسه و کاروانسرا و بازار چهارباغ با حمایت مادر شاه سلطان حسین در حقیقت مهری نیکو بر اختتام این دوران پر شکوه و صلابت معماری ایرانی است