1403/02/17
رضا شجری قاسم خیلی

رضا شجری قاسم خیلی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 01135302657

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی تطبیقی دستگاه تفتیش عقاید عصر محنت و انکیزیسیون
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
اعتزال ، خلق قرآن ، عصر محنت ، تفتیش عقاید ، انکیزیسیون
سال 1398
پژوهشگران مجید majid(دانشجو)، سید حسن شجاعی دیوکلایی(استاد راهنما)، رضا شجری قاسم خیلی(استاد مشاور)

چکیده

یک دوره ی کوتاه «تفتیش عقاید» معروف به «عصر محنت» شامل حکومت «مأمون عباسی» و دو خلیفه ی پس از وی در «تاریخ اسلام» وجود دارد که تا کنون تحقیق مستقل، جامع و تاریخی صرف درباره ی آن صورت انجام نیافته و آن عبارت از 14 سال سلطه ی سیاسی تفکر معتزلی بر جهان اسلام، از طریق اجبار و فشار و شکنجه بود. این پژوهش تاریخی، ضمن بررسی، کشف و تحلیل زوایای پنهان آن پدیده ی کمتر شناخته شده در تاریخ اسلام، برای نخستین بار به قیاس این عصر مخوف با دوران سرکوب دستگاه انکیزیسیون اروپای قرون وسطی، در تمام ابعاد آن می پردازد. مقصود محوری این تحقیق، جست و جوی میزان صحت علمی انتساب عناوین "تفتیش عقاید" و "انکیزیسیون" به "عصر محنت" و نیز یافتن پاسخ این پرسش است که وجوه تشابه دو نسخه ی تفتیش عقاید مسیحی و اسلامی، به حد کافی معنادار و قانونمند هست که بتوان از تکرار تاریخ با فاصله ی پنج قرن سخن گفت؟ پیش از این برخی محققان تاریخ علم کلام به طور پراکنده از عصر محنت با برچسب تفتیش عقاید یاد کرده بودند لذا در مطلع این مطالعه، پیش فرض غالب، در مورد پرسش نخست، تأیید درستی انتساب فوق بود. نتایج این تحقیق، نشان می دهد که رفتارهای افراطی ناشی از گرایش کلامی اعتزال، به راستی مصداق تفتیش عقاید سازمان یافته بوده و انتساب آن به انکیزاسیون قرون وسطی قابل اثبات و استناد است. به دلیل خلاء اطلاعات و قلت منابع، ارائه ی فرضیه درپاسخ به پرسش دوم، کار آسانی نبود و البته به نظر نمی آمد که وجوه تشابه زیادی به دست آید اما بر خلاف انتظار، در این بخش نیز تطبیق مؤلفه های دستگاه تفتیش عقاید قرون وسطی و عصر محنت، شباهت های عمیق و معناداری به دست می دهد. گاهی رفتارها چنان شبیه است که گویا از هماهنگی و همزمانی بر خوردارند. در حالی که قرن ها با هم فاصله دارند. در بررسی این دو نحله ی کلامی و فقهی، فرضیه ای دیگر نیز به مرز قانون علمی نزدیک شد. گویا انواع نهادهای متفاوت و ناهمگون فکری و دینی، در یک چیز مشترک هستند و آن احساس نیاز کاذب به کسب قدرت جهت حفظ و تقویت خود حتی به قیمت آغشتگی به سیاست و لوازم غیراخلاقی آن است که در نهایت آن ها را از فلسفه ی وجودی خود فاصله می دهد بلکه هزینه های گزافی را هم بر آنان تحمیل می کند. این مطالعه با روش تحلیلی ـ تطبیقی و با تکیه بر معدود منابع کتابخانه ای انجام یافته است.