نهاد دین همواره در گستره جهان اسلام و ایران مورد توجه مردم و حکومت ها بوده است. کاربست های دینی در جوامعی که بافت مذهبی دارند برای نهادهای قدرت امری اجتناب ناپذیر است. در این میان دین به طور اعم و «فتوا» به طور اخص به عنوان نیروی موثر درونی در کنترل جوامع دینی، دارای کارکردهای سیاسی، مذهبی، اجتماعی- فرهنگی و حتی اقتصادی برای حاکمیت بوده و نیز با جامعه پیونده خورده است. لذا به دلیل اهمیت و جایگاه فتوا در حیات سیاسی- اجتماعی، سیاست های نظارتی حاکمیت بر نهاد افتا از طریق مدارس، مساجد و تفویض اختیارات دیوانی به مفتیان جهت تثبیت و تداوم قدرت اعمال می شد. البته فتوا در تاریخ اسلام، همواره نتایج مثبت و منفی شگرفی را به دنبال داشته است. پژوهش حاضر با طرح این پرسش بنیادین که فتوا چه جایگاه و کارکردهایی در دوره نخست خلافت عباسی داشته است؟ با رویکرد تحلیلی دریافته است که فتوا به منظور کسب مشروعیت و یا حذف و سرکوب مخالفان و رقبا از منظر سیاسی قابل بهره برداری بوده است. در کارکرد مذهبی، «تکفیر» با توسل به حربه فتوا، خود کارآمدترین ترفند حذف مخالفان مذهبی بود. در همین راستا اقناع افکار عمومی و توجیه اقدامات، عملکردها و رفتارهای حاکمیت روز با توسل به فتوا ضرورت تام داشته است. در کارکرد اجتماعی و فرهنگی، فتوا همواره به عنوان عاملی پویا در حرکت یا شکست جنبش های فرهنگی و اجتماعی و در مقطع مورد اشاره عمل کرده است. درکارکرد اقتصادی نیز تاثیر مستقیم و غیر مستقیم آن را بر تحولات اجتماعی و مذهبی شاهد هستیم. یافته های این پژوهش به عنوان الگویی در راستای نظریه پردازی در تاریخ اسلام و در این حوزه می باشد.