خلافت و مسألۀ جانشینی پس از وفات پیامبر (ص) یکی از مهمترین مسائل جهان اسلام بشمار می رود و این مسأله سبب شکل گیری مذاهب و فرقه های مختلف در جهان اسلام شد. در این میان فقها و علمای اسلامی از جمله ماوردی به نظریه پردازی در این مورد پرداخته اند. در این پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی سعی شده است افکار و عقاید ماوردی در مورد خلافت، وزارت و امارت در مهمترین کتاب وی یعنی احکام السلطانیه در زمینۀ فقه سیاسی با توجه به شرایط سیاسی حاکم مورد بررسی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد افکار و عقاید ماوردی بشدت متأثر از حوادث و شرایط سیاسی روز از جمله سر برآوردن قدرت های استیلاء متغلب در جای جای جهان اسلام، تسلط این قدرت ها بر مرکز خلافت عباسی و عدم توانایی خلفا در مقابله با آنان بوده است. اما ماوردی سعی دارد ضمن پذیرش واقعیت حاکمیت های استیلای متغلب، با رجوع به آیات و روایات، سیرۀ پیامبر (ص)، حوادث تاریخی صدر اسلام و عملکرد خلفای چهارگانه آنرا لباس شرعی بپوشاند و به نوعی برای آن توجیه شرعی پیدا نماید. بعبارتی با توجه به اینکه ماوردی در متن سیاست و قضاوت قرار داشت با یک دید واقع گرا و واقع بین با مسائل مورد نظر در احکام السلطانیه برخورد نموده است.