از میان اقشار بی سرپرست جامعه، کودکان بی سرپرست به دلیل ناتوانی در برآوردن نیازهای اولیه ی خود،آسیب پذیرترین گروه به شمار می روند؛ امروزه به علت مشکلات متعددی که در جامعه وجود دارد (مانند فقر، اعتیاد، طلاق و...) کودکان بدسرپرست نیز با وجود داشتن والدین، همانند کودکان بی سرپرست محکوم به زندگی پرورشگاهی می باشند.چگونگی برخورد با این کودکان و نحوه ی تربیتشان در شکل گیری شخصیت آنها و عملکردشان به عنوان عضوی از جامعه،تاثیر بسزایی دارد. حدود یک قرن از تاسیس نخستین پرورشگاه در ایران می گذرد و طی این سالها سیاست های مختلفی در خصوص چگونگی نگهداری از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست اتخاذ شده است. در دهه های اخیرجایگزینی شبه خانواده ها به جای مراکز دولتی پرجمعیت زمینه را جهت تامین نیازها و تضمین آینده ی این کودکان هموار ساخته است. سازمان بهزیستی به عنوان ارگان مسیول، تا کنون تصمیمات گوناگونی را جهت بهبود شرایط کودکان پرورشگاهی در نظر گرفته که بیشتر مربوط به مسایل تربیتی، تحصیلی و اقتصادی آنهاست. در این میان کیفیت محل زندگی این کودکان علیرغم تاثیر زیادی که بر روح و جسم کودک می گذارد، نادیده گرفته شده است و ضوابط اصولی ومدونی برای طراحی مراکز نگهداری از آنها وجود ندارد. از این رو هدف اصلی از این پژوهش تعیین اصول و ویژگی های یک خانه ی ایده آل برای کودکان بی سرپرست و بدسرپرست می باشد. در این راستا از دو روش اسنادی و میدانی جهت جمع-آوری اطلاعات لازم استفاده شده و ابزارهای تحقیق شامل مشاهده، مصاحبه، منابع کتابخانه ای و اینترنتی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد، در طراحی مراکز شبه خانواده حفظ حریم زندگی خصوصی فرزندان و جداسازی بخش اداری ومسکونی از مهمترین مولفه های طراحی است.