اسلام دینی مبتنی بر توحید است و وحدت را نمی توان با هیچ تصویری نمودار ساخت و بیان کرد؛ فضا در معماری مساجد هرگز مستقل از فرم فرض نمی شود این فضا، فضای انتزاعی اقلیدسی نیست که صورت خارجی پذیرفته و چارچوبی برای استقرار فرم ها فراهم آورده باشد فضا به واسطه ی فرمهای درون خود جنبه ی کیفی پیدا می کند یک مکان مقدس قطبی است که فضای اطراف را گرد خود متمرکز می سازد و چنان که شهر مکه نقطه ای خاکی بر روی محور اتصال زمین و آسمان که به نوعی مرکز زمین محسوب می شو د ، فضا را برای انجام عالیترین فریضه ی اسلامی یعنی نماز متمرکز میسازد و قطبیت می-بخشد. معماری مسجد در منطقه تبرستان انعکاسی از عالم وجود و محلی برای مواجهه ی انسان با کلام الهی یا "لوگوس" است. مسجد برای انسانی که محدودیتهای ذاتی او و محیط خشک و بی روحی که خود آفریده است او را احاطه کرده اند، آیینه-ی آرامش و هماهنگی طبیعت بکری است که پرداخته ی دست خدا و پدیده هایش «آیات» خداست. پس مسجد را باید همچون صنع خداوندی نگریست که انسان را به خالق خویش متذکر میشود و درست در اینجا تفاوت مفهوم انتزاع در معماری و هنر اسلامی و هنر غرب آشکار می شود.بی شک نگرش دوباره و عمیق به سنت ساخت مساجد در گفتمان اسلامی می تواند بسیاری از مشکلات عملی و نظری ما را درطرح انداختن شهری در خور "انسان" حل کند.