فرسایش بافتهای تاریخی، هم فرسایش کالبدی است و هم فرسایش فعالیتی می باشد که علت اصلی بخش نخست از دست دادن شهروندان اصیل بافت درنتیجه تغییر ساختار فکریاست که شروع آن از سال 1299 در ایران بود، می باشد.این امر باعث مردن زبان الگوهای زنده بافت ها شد. این الگوها در واقع هنجارهای اجتماعی است که علت اصلی فرسایش فضایی عدم وجود هنجار اجتماعی می باشد. در این مقاله سعی داریم ، مدلی برای هنجار آوری ارائه دهیم. این مدل دارای سه عنصر ساکنین ، مدیران اجتماعی ، پدیده هنجاری می باشد. که به تشریح ویژگی های هریک از عناصر و ارتباط آن ها می پردازیم . ایجاد هویت شهروندی درساکنان کنونی بافت تاریخی بخش اصلی در فرایند استحکام بخشی می باشد. که این مدل درجهت هویت سازی از طریق پارادیم های جدید برنامه ریزی شهری (تئوری ساختاربندی ) نحوه برنامه ریزی و توسعه شهری را برای مدیران اجتماعی مشخص می کند. که برای انتخاب پدیده هنجاری ابتدا با تئوری ساخت اصلی شهر کریستفر الکساندر و تئوری های طراحی شهری راجر ترانسیک ، تئوری شکل- زمین (Figure- ground theory) و تئوری پیوند یا ارتباط (linkage theory) و تئوری مکان(place theory) به استحکام بخشی و احیا ساخت شهر می پردازیم و موفقیت در ادامه باز زنده سازی کل بافت منوط به موفقیت در مدل هنجار آوری دارد.