منظور از معنی یک سکونتگاه، وضوح در درک و شناخت آن و سهولت برقراری پیوند بین عناصر و اجزاء آن با سایر رویدادها و مکانها در یک تجلی منسجم ذهنی از زمان و مکان و ارتباط این تجلی با مفاهیم غیر فضائی و ارزشها است .ساده ترین شکل معنی به مفهوم محدود این واژه کلی ، هویت است : «معنی یک محل». هویت یعنی حدی که شخص می تواند یک مکان را به عنوان مکان متمایزی از سایر مکانها شناخته ویا ، بازنشانی نمایند .هویت مکانی پیوند نزدیکی پیدا می کند با هویت شخصی . اینکه «من اینجا هستم» حکایت از «من هستم» می کند . عنصر دیگر معنی ، ساختار رسمی است که در مقیاس یک مکان کوچک به معنی چگونگی ترکیب اجزا با یکدیگر و در سکونتگاه بزرگ به مفهوم حس جهت یابی است : دانستن اینکه یک شخص کجا است (و یا چه زمانی است) ، که بطور ضمنی به مفهوم دانستن این است که مکانهای دیگر (یا زمانهای دیگر) چگونه به این مکان ارتباط پیدا می کنند .