بیان مسئله: یکی از مؤلفههای اصلی سلامت روان هیجان است. هیجانات مفاهیمی برساخته هستند که مغز انسان با معنا دادن به دریافتهایش از درون بدن و محیط اطراف در فرآیند شبیهسازی و پیشبینی آنها را میسازد و چگونگی تجربۀ محیط بر هیجانات مخاطب آن تأثیرگذار است. اطلاعات محیط از طریق فرآیندهای ادراک بهدست میآیند که این ادراک دو رویکرد میتواند داشته باشد: توجه به محیط و سعی در اکتشاف آن و یا حضور بدون توجه در محیط. اگر انسان به مثابۀ فاعل بدنمند فعالانه محیط را تجربه کردهباشد، این تجربه منجر به افزایش آگاهی او میشود. قصد این مقاله بررسی چگونگی فعال بودن فاعل بدنمند در محیط است بهطوری که منجر به افزایش آگاهی هیجانی مخاطب شود. با افزایش آگاهی هیجانی فرد، هیجان جدیدی به دانهبندی هیجانیاش اضافه میشود و در این فرآیند سلامت روان فرد نیز افزایش مییابد. هدف: هدف این مقاله، پر کردن خلائی نظری در حوزهی ارتباط محیط و هیجانات با تأکید بر افزایش سلامت روان است و سؤال آن اینگونه مطرح میشود که نحوهای که انسان بدنمند محیط را تجربه میکند چه ارتباطی با آگاهی هیجانی او و افزایش سلامت روان آن فرد دارد؟ روش پژوهش: این مقاله، با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی، سعی دارد از طریق تبیین مفاهیمی چون هیجان، آگاهی هیجانی و بدنمندی در معماری و ارتباط آن ها با هم، اثر تجربۀ بدنمند محیط بر آگاهی هیجانی مخاطب را مشخص کند. نتیجهگیری: اگر در حین تجربۀ محیط، اتفاق جدیدی بیفتد و برای مخاطب ایجاد تمایز و جلب توجه کند و به بیان دیگر، در فرآیند ادراک خطای پیشبینی رخ دهد، و اگر این تجربۀُ جدید حاوی معانی هیجانی باشد، منجر به ساخته-شدن هیجان جدیدی در مغز مخاطب و اضافهشدن آن به دانهبندی هیجانی او شده و این، باعث افزایش آگاهی هیجانی او و در ادامهی آن افزایش سلامت روان میشود.