افزایش حضور شهروندان در فضاهای عمومی یک شهر در راستای پویایی و جذابیت فضای شهری، نیازمند ایجاد بستری مناسب است. عوامل محیطی و فیزیکی فضاهای شهری و ادراک و خوانش شهروندان از این فضاها تأثیر قابلتوجهی در ایجاد تصویر ذهنی و حس تعلق به مکان دارند. فضاهای شهری، باتوجهبه حضور و فعالیت افراد شکل میگیرند و عناصر بدنه شهری از جمله عوامل محیطی مؤثر بر شکلگیری این روند محسوب میشوند. در شهرهای امروزی، استفاده از الگووارههای معماری بومی در بدنه شهری بهمنظور ایجاد حس تعلق به مکان و تصویر ذهنی مناسب از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل، این پژوهش باهدف و همچنین شناخت مولفههای تأثیرگذار بدنه شهری بر ایجاد تصویر ذهنی و بهتبع آن ایجاد حس تعلق به مکان و همچنین تبیین رابطه میان عوامل مختلفی که در تشکیل نقشه ذهنی و حس تعلق مکانی شهروندان نقش دارند، ودر نهایت به ارائه الگوهای برای بهبود بدنه های شهری با توجه به این مؤلفهها انجام شده است. این پژوهش بهصورت کاربردی- توسعه ای بوده و از روش توصیفی - پیمایشی استفاده گردیده است. ابزارهای جمعآوری داده شامل مطالعات کتابخانهای، مشاهده میدانی و پرسشنامه باز و بسته بوده است. برای تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه، از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی و تحلیل توصیفی استفاده شده است. یافتههای تحلیل عاملی نشان میدهد که بعد کالبدی، فعالیتی و ادراکی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر شکلگیری تصویر ذهنی شهروندان از مکان و همچنین بعد فعالیتی، کالبدی و ادراکی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر ایجاد حس تعلق به مکان در شهروندان دارند. رابطه بین حس تعلق به مکان و تصویر ذهنی یک رابطه دو سویه و قوی است. لذا افزایش و تقویت مولفه های هر کدام به شکل مستقیم بردیگری تاثیر میگذارد. بدنه شهری به عنوان کالبد فضای شهر بیشترین تاثیر گذاری را در ذهنیت و ادراک شهروندان از فضای شهری دارد. مولفههای بدنه شهری نیز رابطهای دوسویه با حس تعلق به مکان و تصویرذهنی دارد. الگوهای که باعث تقویت هر کدام ازاین مولفه ها شود بر مولفههای دیگر نیز تاثیرمثبت دارد.