هزاران سال جدال زندگی گروهی انسانها با اپیدمی از دوران گونههای نخستین تا همین یک قرن اخیر سرشار از تجربه بوده است. روزگاری با جذام، وبا و سل تا امروز که با کرونا دست به گریبان است و این قصه ادامه دارد. تجربههایی که در لای کتابها و در قفسهی کتابخانهها خاک میخورد و انسانی که پیشرفت را همچنان تنها در تکنولوژی میبیند و سخت بیشرمانه این پیشرفت تک بعدی را تکامل میخواند و به دانش پیش رونده و رو به آینده اش غره است و با نادیده انگاشتن گذشته، سعی در آینده پژوهی دارد. نتیجه آن میشود که همچنان انسانها میمیرند از اپیدمیها و انسان بیچارهای که گاه این مساله را به انتخاب طبیعی حواله میهد و گاه آن را تاوان گناهان و ظلمی که بر محیط زیست روا داشته میداند و گاه از پشت پرده سیاستهای تنظیم کننده جمعیت در جهان صلح با زمین میگوید. چه این گزارهها درست باشد و چه نباشد، اشتباهی که رخ داده پشت کردن به تجربه و زیست انسانی و هزاران سال جدال با اپیدمی است. در این مقاله تلاش شده در قالب باستانشناسی کاربردی و با نگاهی به مدارک و منابع گذشته شیوههای مواجهه انسانی با بیماریهای فراگیر، همچون قرنطینه، بازنگری شده و از این رهگذر، تغییرات و در این مورد خاص بحرانهای جوامع معاصر درک و تحولات آینده پیش بینی شود.