1403/09/04
رحمت عباس نژاد سرستی

رحمت عباس نژاد سرستی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده هنر و معماری
نشانی:
تلفن: 01135302739

مشخصات پژوهش

عنوان
باستان شناسی الگوی استقرار: مبانی نظری و روشها
نوع پژوهش
مقاله ارائه شده
کلیدواژه‌ها
باستان شناسی استقرار، مؤلفه های الگوی استقرار، زمین سیما، زیست محیط، عوامل طبیعی.
سال 1398
پژوهشگران رحمت عباس نژاد سرستی ، نرجس حیدری

چکیده

عوامل طبیعی مانند ناهمواری ها، ارتفاع، شیب، آب و هوا، پوشش های گیاهی و جانوری، منابع آب و خاک همواره در تراکم جمعیت و اندازه و عملکرد استقرارهای باستانی مؤثر بوده اند. مطالعه آنها در چارچوب روش تحلیل الگوی استقرار بستری برای تحلیل ارتباط محوطه های باستانی با یکدیگر و با زیست بوم فراهم نموده است. هدف اصلی این مقاله، بیان مبانی نظری باستان شناسی الگوی استقرار و معرفی مؤلفه های مهم آن نظیر سازه های منفرد، استقرار، منطقه، ابزار و روش کار، مشکلات موجود و ارایه ی پیشنهادی برای بهره گیری از این رویکرد در باستان شناسی ایران است. شناخت پلان و عملکرد سازه های منفرد و استقرار در مقیاس اجتماعی منجر به درک درستی از اندازه و ساختار خانواده و جامعه، مشاغل تخصصی و سازمان های اقتصادی و اجتماعی جوامع گذشته می گردد. باستان شناسان، با انجام بررسی های کلی به معرفی محل های باستانی و تعیین موقعیت آنها روی نقشه های جغرافیایی، توصیف و طبقه بندی مواد فرهنگی، و ارایه پیشنهادی برای گاهنگاری منطقه ای مبادرت می ورزند. برخی عوامل بازدارنده از قبیل عملیات عمرانی، فعالیت های مخرب انسانی، حوادث طبیعی و رسوبگذاری ها، مانع از استخراج تصویر درستی از چگونگی پراکندگی محوطه های باستانی می گردند. از عکس های هوایی و ماهواره ای، روش آرکئوژئوفیزیک، نظام اطلاعات جغرافیایی، شبیه سازی کامپیوتری و آزمون های آماری از قبیل منحنی لورنز، شاخص توزیع نقطه ای و شاخص نزدیک ترین همسایه برای جبران بخشی از این نقیصه استفاده می شود. استفاده درست از رویکرد تحلیل الگوی استقرار در پژوهش های باستان شناسی ایران می تواند نکات زیادی را در باره چگونگی تعامل باستانیان با یکدیگر و محیط زیست شان آشکار نماید. با وجود آنکه نزدیک به دو دهه از کاربرد روش تحلیل الگوی استقرار توسط باستان شناسان ایرانی می گذرد؛ اما، بخشی از تحلیل های مربوطه فاقد اعتبار لازم برای بهره گیری در مباحث نظری هستند. این نقصان به دلایلی از قبیل نبود امکانات و اعتبار لازم، فقدان پژوهش های گوناگون دیرینه شناسی در محیط طبیعی دوران باستان، و وجود ضعف در مبانی نظری، روشمندی و پرسش محوری تحقیقات علمی بستگی دارد.