بالاگریوۀ لرستان ناحیهای است گذرگاهی و قشلاقااهی در بین دو رود دز و کشکان در جنوب زاگرس مرکزی. بالاگریوه مرکزی علاوه بر قابلیتهای قشلاقااهی، از آنجا که به مثابه پلی همواره موجب ارتباط اقتصادی – اجتماعی مناطق همجوار)شوشان، زاگرس مرکزی، منطقه بختیاری، پشتکوه و بینالنهرین( شده و مطالعات دیریناقلیمشناسی و بررسیهای باستانشناسی در آن صورت گرفته، برای سنجش نقش مولفههای زیست محیطی و اجتماعی – سیاسی در الاوهای استقراری دوران مسوسنگ و مفرغ حائز اهمیت است. بر این اساس ما به تحلیل الاوهای استقراری 46 محوطه دوره مسوسنگ و 37 محوطه دوره مفرغ در این منطقه پرداختیم. تحلیل خوشهای سلسله مراتبی با روش وارد منتج به تولید چهار خوشه شد که تحلیلهای صورت گرفته بر این خوشهها نشان داد که شاخص راه، مهمترین مولفه در منطقه گذرگاهی و قشلاقااهی بالاگریوه است که خود معلو وجود روابط سیاسی – اقتصادی بین کانونهای قدرت در بازههای مسوسنگ و مفرغ است. همچنین ما با هدف مطالعه فرایند گذار از فرهنگهای مسسنای به مفرغ و تغییر الاوی استقرار و نقش تحولات زیستمحیطی و اجتماعی- اقتصادی در این تغییر الاو، به تطبیق دادههای دیرین اقلیمشناسی با بررسیهای باستانشناختی این ناحیه پرداختیم؛ نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تغییرات اقلیمی بلند مدتی که در 3400 ق.م. در منطقه آغاز شده، نمیتواند به عنوان عامل گسست فرهنای و تغییر الاوی معیشت از یکجانشینی به کوچنشینی در مرحله گذار از دوره مس سنای به دوره مفرغ مطرح شود. در عوض به نظر میرسد با فروپاشی نظام اروکی و شبکه تجاری آن، نواحی واسطهای چون بالاگریوه که در چرخۀ این ارتباطات تجاری بودند، کارکرد خود را از دست دادند. اقوام دامدار نیمهکوچنشینی چون اقوام کورا-ارس، که برخی فروپاشی اروک را ناشی از ورود آنان میدانند، در برخی از کانونهای قدرت گذشته مستقر شده، در نتیجه راههای تجاری از رونق افتاد و از نقش واسطهای ناحیه بالاگریوه کاسته و در عوض قابلیت قشلاقااهی و مراتع این ناحیه مورد استفاده اقوامی قرار گرفت که شاید به دلایل امنیتِ اجتماعی- سیاسیِ معیشتِ کوچنشینی، این شیوۀ زیستی را برگزیده بودند.