این پژوهش به بررسی مسئله مکانیابی در شبکههای حسگر بیسیم میپردازد. خصوصیات ذاتی شبکههای حسگر بیسیم سه چالش پوشش، مکانیابی و همپوشانی را به همراه دارد و این موانع بر عملکرد و طول عمر شبکه تاثیر میگذارند، از اینرو همواره مطالعات گستردهای روی آنها انجام شده است. در جهت بهینهسازی شبکه حسگر بیسیم هم از نظر عملکرد و هم از نظر طول عمر نیاز است تا تمامی چالشهای موجود بطور مساوی در ارائه راه حل در نظر گرفته شوند. این پژوهش با در نظرگرفتن این موضوع مدلی مطرح مینماید که با آن مشکل مکانیابی در شبکههای حسگر بیسیم را بطور قابل ملاحظهای کاهش میدهد. در مدل مطرح شده شبکه حسگر بصورت مدل احتمالاتی پیادهسازی میشود و برای هر گره حسگر دو ناحیه تشخیص در نظر گرفته است. 1- ناحیه تشخیص قطعی 2- ناحیه تشخیص احتمالاتی و غیر قطعی. یک حسگر در شبکه با توجه به قدرت سیگنال تا شعاعی مشخص در اطراف خود از تشخیص هدف مطمئن است که این همان ناحیه قطعی است. ولی با افزایش فاصله نسبت به حسگر تشخیص یک هدف توسط آن با درصدی از احتمال همراه است. در مدل مطرحشده این پژوهش همپوشانی حسگرها که در حیطه دیتافیوژن دستهبندی میشوند در نظر گرفته شده است. در حالتی که دو گره همسایه هدفی مشترک را در ناحیه تشخیص احتمالاتی خود گزارش نمایند، با استفاده از تئوری دمپستر شافر میتوان به این نتیجه رسید که هدف تشخیص داده شده درست است. در این پژهش با درنظرگرفتن این حالت برای تمامی حسگرهای شبکه به دنبال حالتی است تا تمامی حسگرها در ناحیه عدم قطعیت خود با حسگر همسایه همپوشانی داشته باشند. این روش توانسته همزمان با حفظ سطح پوشش و دقت تشخیص از هدف، تعداد حسگرهای بیسیم در سطح شبکه را نیز کاهش دهد و کیفیت مکانیابی در شبکههای حسگر بیسیم را بطور قابل ملاحظهای ارتقا دهد.