انسانشناسی فرهنگی توجه خود را به فرهنگ معطوف میسازد؛ چرا که فرهنگ در حقیقت انعکاس رفتار جوامع انسانی است. مطالعه فرهنگ به منزله پژوهش در شیوههای زندگی مردم، نظامهای اعتقادی، باورها، علوم و دانشها، هنرها، افکار و عقاید، صنایع و تکنیک، اخالق، قوانین و مقررات، ارزشها و آداب و رسوم و رفتار و ضوابط و انگارههای فرهنگی است. با نگاه به نظریههای انسانشناسی اقوام روسی می توان با دقت و بطور همه جانبه در شناخت زندگی اجتماعی و فرهنگی و سیر تکاملی فرهنگ و تمدن جوامع به سوال هایی که در مورد چرایی و چگونگی رفتار اجتماعی موجود و علل تمایزات آن با دیگر جوامع بشری پاسخ داد. رویکرد تفسیری و تحلیلی پوشاک این امکان را بوجود میآورد تا معنای خاص هر نقش در زندگی اقوام مشخص شده و تأثیر فرهنگ، دین و نوع جهانبینی مردمان آن سرزمین بوضوح قابل مشاهده گردد. نقوش به کار رفته در پوشاک مردم روسیه، هر کدام تفسیر و معنای خاص خود را دارد. این تفسیر بر گرفته از سبک زندگی، دارای بار ارزشی قبیلها ی، افسانهای، فرهنگی، اجتماعی و دینی است. بر اساس نظریه انسانشناسی فرهنگی کلیفورد گیرتز که بر معنا تأکید دارد هر شناختی درباره فرهنگ، باید با درک معانی فرهنگی آغاز شود؛ چنانکه فهم معانی حتی در پژوهشهای تبیینی و طبیعی از دید منطقی و عملی، نخستین گام فهم معانی است. با تحلی ل تاریخی یافتههای این پژوهش و بر اساس اسناد مکتوب میتوان نتیجه گرفت که جایگزینی عمل بهجای عقیده و آیین بهجای اسطوره و اخالق بهجای جهانبینی و دین تجربهشده بهجای دین به یادآورده شده امکانپذیر است.