برای بیان اهمیت اجتماعی ورزش لزومی به ارائه آمار و ارقام نیست، زیرا حتی کسانی-که نسبت به ورزش بیتفاوت و بیعلاقهاند اهمیت اجتماعی آن را انکار نمیکنند. مواردی چون،-توجه منظم رسانههای جمعی به ورزش، برآورد هزینههای عمومی و اختصاصی مصرفشده در ورزش، وابستگی بازرگانان و شرکتهای بزرگ تجاری که نیاز به تبلیغ کالاهای خود از طریق ورزش دارند، رشد روز افزون توجه دولتها به ورزش بخاطر افزایش سطح سلامت ملی، توجه بهخشونتها و تخلفات در ورزش و همچنین افزایش وجهه یک کشور بخاطر برگزاری برخی مسابقات، یا پیروزی در مسابقات در سطح بینالمللی، افزایش روز افزون تعداد افرادی که مستقیم و غیر مستقیم در ورزش چه بعنوان بازیکن یا تماشاچی مشارکت مینمایند، افزایش تعداد کسانیکه مستقیم یا غیر مستقیم از طریق ورزش امرار معاش میکنند و همچنین مواردی چون افزایشسطح انسجام و همدلی و همکاری در سطح ملی و بینالمللی و آب شدن یخهای ناشی از سردی روابط اجتماعی هم در سطح خُرد و هم در سطح کلان، افزایش بکارگیری اعمال و حرکات و استعارههای ورزشی در فضاهای گوناگون زندگی همچون سیاست، صنعت، ارتش، همچنین برگزاری"مسابقات دورهای منظم " همچون المپیک، مسابقاتجام جهانی فوتبال نشان از این دارد که هیچ فعالیتی در جهان به اندازه ورزش بطور منظم محرک علایق مشترک اکثریت مردم جهان نیست، همه مردم از جوامع پیشرفتهگرفته تا جوامع جهان سوم به نوعی با ورزش سروکار دارند. تیتر روزنامههای ورزشی و غیر ورزشی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی چه بطور تخصصی و یا غیر تخصصی که به ورزش میپردازند یا درآمدهای میلیاردی که ورزش برای حامیان مالی و غیرمالی آن فراهم میآورد، تأثیر شگرفی که بر فرهنگ عمومی جوامع مختلف برجای میگذارد، همچنین اصطلاحات و مفاهیم ورزشی که در بین عموم مردم، سیاستمداران، اقتصاددانان، هنرمندان گسترش پیدا نموده، یا الگوهای رفتاری ورزشکاران برجسته در زمینههای مختلف اجتماعی که در بین طرفداران آنها و حتی عموم مردم رواج یافته، خود دلیلهای روشنی بر اهمیت اجتماعی آن میباشد.