هنر اسلامی همواره به هنرهایی اطلاق می شده که ویژگی هایی مبتنی بر رسالت دین بوده و بر معرفتی قائم است که آن را حکمت می نامند. چنانچه مشاهده می شود، هنر اسلامی توجهی به ظاهر اشیاء نداشته و به حقیقت درونی آنها نظر دارد. معماری اسلامی نیز همواره به عنوان یکی از مظاهر هنر اسلامی، ظرفی مناسب برای مطالعه حکمت اسلامی می باشد. از آنجایی که دوره صفویه در ایران همراه بوده با ظهور تفکرات فلسفی و حکمی و توجه ویژه به هنر، این پژوهش قصد دارد با بررسی حرکت نقوش اسلیمی و ختایی منقوش بر کاشیکاری های مساجد این دوره تاریخی و ارتباط آن با حرکت جوهری که ملاصدرا به طرح آن می پردازد، به نقش حکمت اسلامی بر شکل گیری هنر اسلامی تاکید ورزد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی انجام و مورد تحلیل قرار گرفت – تبیین نظریه حرکت جوهری ملاصدرا بر اساس حرکت دوار نقوش اسلیمی و ختائی بکار رفته در کاشی های مساجد این دوره- می باشد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که حرکت این نقوش بر روی بناهای اسلامی دوره صفویه میتواند حاکی از درک هنرمند بدون واسطه از مفهوم حرکت در جوهر بوده و این نقوش میتواند بر مخاطب خود نیز تاثیر داشته و او را به مقوله حرکت به سوی تعالی و کمال خواهی یادآوری کند