«از خودبیگانگی» یا الیناسیون (alienation) از بحث های مهم انسان شناسی، در طول سده های اخیر بوده است. غالب اندیشمندان اخیر، بر جنبه منفی آن تمرکز داشته اند ولیکن جنبه های مثبتی نیز می توان در آن فهم نمود. در سنت عرفانی و حکمی اسلامی، تبیین های برای «از خود بیگانگی مثبت» در مقابل خدواند، حول کلید واژه فنا مطرح شده است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که ترابط «از خودبیگانگی مثبت» و «مسئله فنا» در آثار عرفانی- حکمی اسلامی چگونه واکاوی و تحلیل می شود؟ روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است. عرفا و حکمای اسلامی متقدم و متاخر، با اقتباس از آیات و مضامین قرآنی (همچون قصص آیه 88، بقره آیه 156، غافر آیه 16، محمد آیه 19 و ...) به نظریاتی در این زمینه نائل آمدند. در این آثار (از دو منظر توصیفی و توصیه ای)، فنای در خدا، همگام شده است با فراموش کردن خود (از خودبیگانگی مثبت). نوعی ارتباط مستقیم و معنا دار وجود دارد مابین «از خود بیگانگی مثبت»، «فنای در خداوند»، «غیبت از خود و ماسوای خداوند» و «مراتب کمال». مرتبه نهایی فنا که توام با بقاست، مستلزم از خودبیگانگی کامل می باشد؛ بر همین اساس، وجوه توصیه به «فنا و از خودبیگانگی مثبت»، بر محور «سیر مراتب کمال» و «بقای نهایی» قابل فهم است.