هدف پژوهش، آزمون یک الگوی مفهومی برای نقش واسطه ای کمال گرایی در تأثیر نظریه های ضمنی هوش بر مؤلفه های خودکارآمدی عمومی در دانشجویان بود. تعداد 382 نفر دانشجوی دختر (دامنه سنی 23-18 سال) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از دانشگاه مازندران انتخاب شدند و به مقیاس نظریه های ضمنی هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، سیاهه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) پاسخ دادند. استفاده از برآورد حداکثر درست نمایی و روش خودگردان سازی و یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که تأثیرات مستقیم باورهای ضمنی افزایشی بر نظم و سازمان دهی، برنامه مداری و تلاش برای عالی بودن و باورهای ضمنی ذاتی بر نگرانی از اشتباهات و نیاز به تأیید دیگران، مثبت و معنی دار بود. همچنین، نظم و سازمان دهی، برنامه مداری و تلاش برای عالی بودن (مؤلفه های کمال گرایی وظیفه شناسانه)، در تأثیر باور ضمنی افزایشی در مورد هوش بر مؤلفه های خودکارآمدی عمومی نقش واسطه ای داشتند. نگرانی از اشتباهات و نیاز به تأیید (مؤلفه های کمال گرایی خود-ارزیابانه) در تأثیر باور ضمنی ذاتی در مورد هوش بر مؤلفه های خودکارآمدی عمومی، نقش واسطه ای داشتند (05/0 >p).